آه ای برادران که مهیای جاده اید
عزمی گران به کوله خود جای داده اید
داغ کدام گمشده را جار می زنید
ای نامه ها چه پر گله و سرگشاده اید
مبهوتم از دوام سپرهای عشقتان
کاین گونه در کشاکش سنگ ایستاده اید
آهسته تر که ما به شما اقتدا کنیم
ای تک سوارها که به ظاهر پیاده اید
ای بطن آفتاب حقیقت، سرایتان
ثابت شدست روشن و خورشید زاده اید
در آسمان جلوه سبکبار می روید
دل را به خانه های زمین جا نهاده اید
***
محمد حسین حسنی شهرودی
میگفت:بوی عطرعجیبی میداد هربار که اسم عطرشو می پرسیدم جواب سربالا می داد؛شهید که شد تو وصیتنامه اش نوشته بود ؛ بخدا قسم هیچ وقت عطر نزدم هر وقت خواستم معطر شوم از ته دل میگفتم "السلام علیک یااباعبدالله"...برای شادی روح شهدا صلوات