تولدت مبارک شهید!
تولدت مبارک علی جان. سی و دوسالی شده که روز میلادت اندوه به جانمان می افتد. سی و دوسال از اخرین باری که بودی گذشته. از روزهایی که دلخوشی مادر بودی. راستی حال مادر چطور است؟ سلام ما را برسان. سلام ما را که هر روزمان شده التماس به خاک تا برایش خبر نبرد دلتنگی هایمان را، خبر نرساند تنهایی هایمان را. مادر که نباشد امید نیست.
تو رفتی، مادر رفت، همه ی امیدمان رفت. اصلاً رسم روزگار همین است، که بعضی ها وقتی می روند همه ی شهر را با خود می برند. و ما می مانیم و دلتنگی هایمان. می دانی دلم می خواهد قسم جلا له بخورم، که علی جان! ولله که شهر بی تو مرا حبس می شود...
ما با خانه ی بی تو، کنار می آییم. از بس صبرمان در این دنیا زیاد شده. اما تو می دانی و آن دنیایمان! تو بی ما، آن دنیا را تاب نیاور. شفاعتمان کن.
میلادت مبارک قهرمان
میگفت:بوی عطرعجیبی میداد هربار که اسم عطرشو می پرسیدم جواب سربالا می داد؛شهید که شد تو وصیتنامه اش نوشته بود ؛ بخدا قسم هیچ وقت عطر نزدم هر وقت خواستم معطر شوم از ته دل میگفتم "السلام علیک یااباعبدالله"...برای شادی روح شهدا صلوات