بسم الرب شهدا و الصدیقین
وقتی اسفند می آید دلم خیلی بی قرار است. آرام ندارد انگار. هر لحظه و ثانیه "علی" جلوی چشمان من است. از روز رفتن به جبهه، از خداحافظی اش، از شب به یاد ماندنی ای که صبح فردایش قرار بود اعزام شود.
مادرم آن شب چه کارها که نمی کرد. هر غذایی که علی دوست داشت مهیا می کرد. اصلاً انگار می دانست آخرین شام علی است؛ آخرین شبی هست که در کنار مادر و پدر است. چه دلبری ها که علی از مادر نکرد. و مادر پروانه وار به دور علی می چرخید. مادر است دیگر، بند دلش وصل به علی بود.
****
این روزها سالگرد شهادت علی جانِ ماست. اصلاً برادر همیشه جانِ خواهر است.
این روزها، روزهای بی قراری است. و من هرچه خواستم از علی بنویسم، ازز مقام شهادتش، از اخلاق او، از زندگی اش و... ، خودم را کوچک دیدم و زبان قلمم قاصر.
مگر می شود از مقام و منزلت شهید نوشت؟ آنها مثل دریا هستند و منِ قطره کی توان وصف دریا دارم؟
علی برای خدا بود. خالص بود...
و چون عاشق خدا شوند، خدا نیز عاشق انها می شود، و خدا عاشق هرکس شود، او را می میراند. و فکر نکن که شهدا مرده اند. بلکه زنده اند و نزد خدا روزی می خورند.
***
علی جانم، شاد باش، زیرا تو دنیای خودت را آباد کردی. و آخرتت آبادتر است. دستِ مرا هم بگیر.
![](http://fathipour.loxblog.com/upload/f/fathipour/image/photo_2017-03-12_14-59-53.jpg)
![](http://fathipour.loxblog.com/upload/f/fathipour/image/photo_2016-03-12_20-27-12.jpg)
منزل پدری شهید
![](http://fathipour.loxblog.com/upload/f/fathipour/image/photo_2016-03-12_20-27-19.jpg)
منزل پدری شهید
![](http://fathipour.loxblog.com/upload/f/fathipour/image/photo_2016-03-12_20-28-19.jpg)
![](http://fathipour.loxblog.com/upload/f/fathipour/image/photo_2016-03-12_20-26-29.jpg)
![](http://fathipour.loxblog.com/upload/f/fathipour/image/photo_2016-03-12_20-26-33.jpg)
مزار پدر و مادر شهید در پایین مزار خود شهید
شهدا را یاد کنیم باذکر صلوات برمحمدوآل محمد(ص)